دنیای بازیهای ویدئویی یک جهان جذاب و پر از شگفتیهای بیپایان است که هیچگاه نمیتوان آن را دست کم گرفت. در این دنیا، هر چیزی امکانپذیر است و این ویژگی منحصر به فرد آن باعث شده که گیمرها عاشقش شوند. بازیهای ویدئویی دارای یک جذابیت فراوان هستند که افراد را به خود جذب میکنند.
در این جهان گسترده، تعدادی از بازیسازان به دنبال ایجاد ارتباط صمیمیتر با گیمرها هستند و از طریق شوخیهای بامزه و طنزآمیز این ارتباط را برقرار میکنند. این شوخیها ممکن است در قالب ایستراگ یا در دیالوگها و سناریوهای مختلف بازیها پنهان شده باشند. بازیهای ویدئویی یک فضای خلق و خرد است که اینگونه امکان میدهد تا بازیسازان از خلاقیت و طراحیهای سرگرمکننده خود، گیمرها را وادار به تعامل و همحضور کنند.
اگر شما هم یک طرفدار بازیهای ویدئویی هستید، در این مقاله از سایت اکسیس مارکت همراه ما باشید تا به بررسی ۸ بازی برتر بپردازیم که به روشهای مختلف، گیمرها را جذب خود کرده و آنها را سرگرم کردهاند. این بازیها برای شکست دیوار چهارم، تلاش کردهاند تا ارتباط نزدیکتری با گیمرها برقرار کنند و شوخیهایشان به خوبی به یاد مانده است. امیدواریم که این مقاله شما را با دنیای هیجانانگیز و گیرای بازیهای ویدئویی آشنا کند و به شما لحظاتی شاد و سرگرمکننده بخشد.
بازی اول : kimura
سری Ghosts ‘n Goblins، که با نام kimura در بازار ژاپن نیز شناخته میشود، یکی از قدیمیترین بازیهای ویدئویی است که برای اولینبار در سال ۱۹۸۵ برای کنسولهای نینتندو NES و Game Boy منتشر شد و خودش را یک بازی آرکید-پلتفرمر معرفی کرد. این بازی با موفقیت بسیار بزرگی همراه بوده و نسخههای مختلفی از آن تاکنون به بازار عرضه شدهاند. اما استودیو کپکام تصمیم گرفته بود که با یک حرکت شوخیآمیز، گیمرها را به چالش بکشد و برای آنها یک تجربه نهایتاً چالشبرانگیز رقم بزند.
بازی Ghosts ‘n Goblins یکی از بازیهای واقعاً سخت و چالشبرانگیز بود که بیش از نیم از گیمرها قادر به اتمام آن نمیشدند. به همین دلیل، استودیو کپکام تمیم گرفت تا این بازی را حتی سختتر کند. به عنوان مثال، اگر بازیکن موفق میشد به پایان Ghosts ‘n Goblins برسد، با پیامی از سوی سازندگان این بازی روبرو میشد که در آن به بازیکن تبریک گفته میشد و از او خواسته میشد که دوباره و به صورت مجدد این بازی را انجام دهد تا به انجام حقیقی این بازی برسد و پایان نهایی را تجربه کند.
بازی دوم : Undertale
بازیهای نقشآفرینی از جمله محبوبترین سبکها در دنیای بازهای ویدیویی به شمار میآیند. این بازیها به شما این امکان را میدهند که داستان آنها را تجربه کرده و به عنوان قهرمان داستان عمل کنید. این موضوع در مورد بازی Undertale نیز برقرار است. این عنوان که در سال ۲۰۱۵ منتشر شد، به یک موفقیت بزرگ برای استودیوی Toby Fox منجر شد. اما در دنیای Undertale، پایانی که تجربه میکنید نسبت به عملکرد و رفتار شما با سایر کارکترها متفاوت خواهد بود. اگر تصمیم بگیرید تا تمام کاراکترها و شخصیتهای بازی را کشته، شرایط به طرز متفاوتی شکل خواهد گرفت.
اگر تمام شخصیتها و کاراکترهای بازی Undertale را بکشید، در پایان یک صفحه سیاه رو به رو خواهید شد که هیچ گزینهای برای ادامه وجود نداشته و این اقدام به طور واضح شما را محکوم میکند. این بخش از بازی عملاً شما را به خاطر کاری که انجام دادهاید، تنبیه میکند. اما این تمام داستان نیست؛ زیرا برای خروج از این وضعیت باید به فایلهای بازی مراجعه کنید. در این صورت، با نوشتههای تحقیرآمیزی روبرو خواهید شد که توسط سازندگان بازی در آنجا قرار داده شده است و شما را به خاطر انجام این اقدام محکوم میکند.
بازی سوم : Drakengard
Drakengard یکی از بایهایی است که در ایران به طور گسترده معروفیت نیافته است. اما این بازی لایق توجه و تجربه است و اگر به آن فرصت دهید Drakengard میتواند خود را به عنوان یک تجربه جالب به نمایش بگذارد. این عنوان در سال 2003 منتشر شد و توسط ناشران معروفی مانند یوبیسافت، اسکوئر انیکس و Take Two Interactive عرضه شد. Drakengard یک بازی اکشن-نقشآفرینی بوده که دارای پایانهای متعددی است. این بازی دارای یک داستان پیچیده و جذاب است که در عین حال، از جذابیتهای خاص خود برخوردار است.
در یکی از پایانهای بازی Drakengard، سازندگان عمدا یک بعد تاریک و غیرمنتظره را به این بازی اضافه کرده بودند. در این پایان، شما با یک باسفایت قرار میگیرید که اگر آن را ببازید، بازی به یک پایان بد منجر میشود؛ اما اگر برنده شوید، پایان خوبی خواهید دید. این تصمیم طراحی بازی توجه زیادی به جنبههای روانشناسی و پیچیدگی داستانی نمایش میدهد و باعث ایجاد تجربهای متفاوت و جذاب برای بازیکنان میشود که به وضوح باعث شگفتی و تعجب آنها میشود.
بازی چهارم : Nier
فرنچایز Nier یک سری بازی است که توانسته است با فضای داستانی تاریک و فانتزی خود، توجه بسیاری از گیمرها را به خود جلب کند. این مجموعه در واقع یک دنباله معنوی برای بازی Drakengard محسوب میشود. در نسخه اول این بازی، تصمیمهای خلاقانهای اتخاذ شده که بازیکنان را به چالش کشیده و تجربه جالبی ارائه داده است. Nier یک بازی نقشآفرینی است که همانند سایر بازیهای RPG، دارای پایانهای مختلفی است.
در یکی از پایانهای این بازی، برای رسیدن به پایان واقعی و کسب ۱۰۰ درصد از بازی، بازیکن باید آن را دوباره از اول شروع کند و تمام فایلهای بازی را حذف کند. این اقدام نادر و جالب، احساس تازگی و چالش را برای بازیکن ایجاد میکند. همچنین، بازگشت به ابتدای بازی با اطلاعات قبلی شما به عنوان یک بازیکن جدید و تازهکار، تعاملهای جالب و طنزآمیزی را با NPCهای بازی به همراه خواهد داشت که این ویژگی، تجربهای خارقالعاده و متفاوت برای علاقهمندان به این بازی فراهم میکند.
بازی پنجم :The Legend of Zelda: Breath of the Wild
یکی از بخشهای جذاب و متفاوت در بازیسازی، استفاده از عناصر کوچک و جلوههای جانبی است که به نظر ممکن است تاثیر چندانی بر روند اصلی گیمپلی بازی نداشته باشند، اما باعث ارتقاء تجربه کاربری میشوند. یکی از مثالهای خوب این ویژگی در بازی The Legend of Zelda: Breath of the Wild قابل مشاهده است.
در این بازی، شما به دنبال آیتمهایی به نام Korok Seeds میگردید که وظیفهی آنها تقویت سلاحهای شخصیتهای دیگری در دنیای بازی است. شما این آیتمها را جمعآوری کرده و به شخصیتی به نام Hestu هدیه میدهید تا او بتواند سلاحهای خود را ارتقا دهد. در اینجا جالب است که برای انجام این کار، نیاز به ۴۴۱ عدد Korok Seeds دارید در حالی که در دنیای بازی مجموعا ۹۰۰ مورد از این آیتمها قابل یافت است. این نوع ایدهها و چالشها که باعث فراهم کردن تعاملات جذاب و پویا بین شخصیتها و بازیکنان شده، تجربهی گیمینگ را به یک سطح دیگری از جذابیت و تفریح میرساند و بازیها را برای گیمرها جذابتر و جذابتر میکند.
وقتی شما تمام آیتمای Korok Seeds را در بازی The Legend of Zelda: Breath of the Wild جع کنید و آنها را به دوستتان Hestu هدیه دهید، به عنوان تشکر او یک گردنبند جادویی به شما هدیه میدهد. این گردنبند در نگاه اول ممکن است به نظر بیاید که تاثیر قابل توجهی دارد اما در واقعیت، تاثیر چندانی بر روند بازی ندارد. اما یک قابلیت جالبی که دارد این است که اجازه میدهد به Hestu تلپورت کنید هر وقت که نیاز باشد. این نوع جزئیات کوچک و اضافی که تجربه یک بازی را به طرز جذابی ارتقا میدهند، باعث میشوند بازیکنان احساس متفاوتی از خودشان و شخصیتهای دیگر داشته باشند و از تعاملات زیبا و سرگرم کننده لذت ببرند.
بازی شیشم : Sanity’s Requiem
یکی از بازیهای ترسناک و نوآورانه در تاریخ، Eternal Darkness: Sanity’s Requiem اثری بود که توسط استودیوی Silicon Knights ساخته شد. این بازی با تم لاوکرافت و فضای تاریکی خود، احساسات ترس و هیجان زیادی را در بازیکنان به وجود میآورد. در دنیای متافیزیک در این بازی، یک ویژگی جالب این بود که کاراکتر شما تحت تاثیر عوامل مختلف قرار میگرفت و سلامت روانی او تغییر میکرد.
وقتی سلامت روان کاراکتر شما کاهش مییافت، وقایع و توهمهای ترسناکی در بازی ظاهر میشدند و شما میتوانستید به عنوان گیمر این تجربه ترسناک را احساس کنید. از تجربه کوچک و بزرگ شدن اعضای بدن شخصیت تا ناپدید شدن سر او و حتی ظاهر شدن نوشتههای مرموز روی دیوارها، تمام این اتفاقات جهت افزایش هیجان و ترس در بازی طراحی شده بودند. اما جالبتر از همه اینها، Eternal Darkness گاهی از شما میخواست که مراقب باشید! به شما دستور میداد که کنسول را خاموش کنید، تلویزیون را از برق بکشید و حتی تمام فایلهای ذخیره بازی را حذف کنید. این نوع ابتکارات نوآورانه و تفاوت این بازی را از سایر بازیهای ترسناک متمایز میکرد و تجربهای بینظیر در دنیای بازی فراهم میآورد.
بازی هفتم :Metal Gear Solid
بدون شک، سری بازیهای Metal Gear Solid به عنوان یکی از محبوبترین نوآورانهترین سریهای بازی ویدیویی تاریخ شناخته میشود. در میانین سری، Metal Gear Solid 2: Sons of Liberty براسته است که به عنوان یکی از قدیمیترین و محبوبترین بازیهای اکشن-ماجراجویی لقب گرفته است. این بازی که در سال 2001 منتشر شد، بهطور خاص توانست با داستان هیجانانگیز، گیمرها را به سرزمینی پر از راز و رمزهای پیچیده بکشد.
در Metal Gear Solid 2: Sons of Liberty، شما با شخصیت Snake روبرو میشوید که به جای او، با شخصیت جدیدی به نام Raiden آشنا میشوید. داستان پرپیچ و خم این بازی با وجود حضور شخصیتهای مختلف، از جمله شخصیتهای دوستداشتنی، موجب شده تا این بازی به یک شاهکار شناخته شود و امتیاز بالایی از منتقدان و گیمرها دریافت کند.
Metal Gear Solid 2: Sons of Liberty با محیطهای زیبا، داستان جذاب و اکشن سریعالسیر، توانست تجربهای فراموشناپذیر ارائه دهد که تا به امروز در یادگار گیمرها باقی مانده است.
Metal Gear Solid 2: Sons of Liberty به لحاظ داستانی و گمپلی، یک مجموعه فراوان از شخصیتهای جالب و پیچیده را به تصویر کشیده گیمها را تعجب و سرگرمی فراوان درآورد. این بازی با انقلابی که در طرز روایت داستان داشت، بارها و بارها گیمرها را در حال تعجب و ترس قرار داد.
شخصیتهای Metal Gear Solid 2 در ابتدا به نظر معمولی میآمدند اما به مرور زمان، طبقه بندی ذهنی گیمرها را همچون یک معمای پیچیده مختل کردند. این بازی با پرهیجانترین داستانها و شخصیتهای پرکشش خود، موفق شد تا گیمرها را به صورت تازه و ناخودآگاه با انواع ترفندها و توهمات، ترول کند.
هر شوخی و دقت کوچکی در Metal Gear Solid 2: Sons of Liberty دارای جذابیت و فریبندگی بود که این بازی را به یکی از محبوبترین و بامزهترین عناوین در تاریخ بازیهای ویدیویی تبدیل کرده است.
بازی هشتم : Takeshi’s Challenge
Takeshi’s Challenge به عنوان یکی از متفاوتترین بایهای تاری بازیهای ویدیویی، با اره تسکهای بینظیر و غیرقابل باور، برایبار اول در سال ۱۹۸۶ منتشر شد. این بازی مبتنی بر مجموعه مسابقات تلویزیونی Takeshi بود که چالشهای مختلفی را برای بازیکن فراهم میآورد تا بتواند برنده شود. تسکهای این بازی از خوانندگی و حل پازلها تا سوالات اطلاعات عمومی، اما برخی از این تسکها از حد معمول فراتر رفته و با راهبردهای غیرمعمول و احمقانهشان، بازیکنان را به چالش کشیدهاند.
برای مثال، در یک تسک باید یک تکه آهنگ را با صدای بسیار کمی در میکروفون بازی بخوانید و حتی اگر کمی اشتباه کنید، بازنده خواهید شد و باید مجددا از نو شروع کنید. در یک تسک دیگر، شما مجبورید تلویزیون خانهتان را به مدت چندین ساعت خاموش نگه دارید و به صفحه سیاه آن نگاه کنید، درحالی که هیچ چیز جذاب یا خاصی برای شما رقم نخواهد زد.
این تسکهای غیرقابل باور Takeshi’s Challenge، بازیکنان را به یک تجربه منحصربهفرد و متفاوت تحتفشار قرار دادهاند که حتی پس از پایان بازی نیز، بازیکنان را به تأمل و تعجب واداشتهاند.